پاتریک دانا

خدا انقدر امتحان الهی ازمون گرفت که خودکارمون جوهر تموم کرد XD بیشتر

پاتریک دانا
۲۱۰ پست
۲۸ امتیاز
مهربون

تصاویر اخیر


اﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﻌﻠﻤﻤﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﯾﻪ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﺭﻭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ :

ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﮕﻪ ﭼﺮﺍ؟؟

ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ :ﻣﺎ ﺑﮕﯿﻢ ...!!!

ﮔﻔﺖ :ﺑﮕﻮ ﻋﺰﯾﺰﻡ ...

.

.

.

.

ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ :ﭼﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺍ؟

ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺘﮑﻢ ﺯﺩ هنوزم نمیدونم چرا؟


یه زن همیشه می بخشه و فراموش میکنه!

ولی ...

.

.

.

هیچ وقت نمیزاره تو فراموش کنی که بخشیده و فراموش کرده ..!

درود بر بانوان غیورِ پدر در آرِ سرزمینم


زن از شوهرش میپرسه:

از چیه من خوشت میاد، صورت زیبا یا هیکل متناسبم؟

.

.

.

شوهره یه نکاهی به سرتا پاش میکنه و میگه:

از اعتماد به نفست

 


یه سلامی هم بکنیم به پول

.

.

سلام چرکو

مارو نمیبینی خوشحالی؟؟؟

خاک تو سرت


عاغاااا

یه رفیق دارم خونشون روبروی تالاره

هر شب میره وسط مجلس میرقصه

خونواده داماد فکر میکنن فامیل عروسه

خونواده عروس فکر میکنن فامیل داماده

.

.

.

دو تا پنجاهی شاباش میگیره

شامشم میخوره میاد خونه

آماده میشه برا شب بعد

ماهی 3 ملیون درامد

هی بگید کار نیست

 


کاشکی مثل این فیلما یه دختر پولدار عاشقم بشه

.

.

.

.

بعد باباش بیاد بگه 200 میلیون بهت میدم از زندگی دخترم برو بیرون

منم با قلبی شکسته قبول کنم


امروز 50 متر دنبال تاکسی دویدم.بعد راننده نگه داشت.

گفت میخوای سوار بشی ؟؟

.

.

.

گفتم نه داداش فقط میخواستم بگم که سفر خوشی رو برات آرزو کنم

 


یه عدد بین 10 تا 20 انتخاب کن

اون عدد رو با 32 جمع کن

حاصل رو ضرب در 2 کن

حاصل رو منهای 1 کن

حالا چشماتو 5 ثانیه ببند.

.

.

.

همه جا تاریک شد. درسته؟

اینو خودم درس کردم

ما اینیم دیگه!


تو کوچه موتوریه اومد دختره رو اذیت کنه

.

.

دویدم رفتم کمک فرار کرد پسره

یکم آب دادم دختره خورد حالش که جا اومد گفت شما پسرا همتون آشغالین، و رفت


روال دعوا تو مدرسه تو دهه شصت به این شکل بود که

اول همو مث سگ میزدیم ، ناظم میومد جدامون می کرد

بعد تک تک هممونو مث سگ میزد ما ناظمه رو جدا می کردیم

بعد زنگ میزد بابامون میومد باباهه هم مث سگ میزدمون ناظمه جدامون می کرد


‏یه جوری میگین کوالا فقط میخوره و میخوابه انگار مثلا گوسفند 5 صبح بیدار میشه یه چایی تلخ میخوره تا شب میره سر دکل نفت

سر ناهار دستم خورد به بطری آب همش ریخت تو غذای بابام.

هر کی بود یه چک میخوابوند زیر گوش بچه ش.....

ولی بابام نزد....

.

.

.

بشقابشو با بشقابم عوض کرد....


دقت کردین

.

.

.

بعضی اوقات بچه های کلاس با میز و نیمکت یک اهنگهایی میسازن که بتهوون که سهله بابای بتهوونم نمی تونه اونا رو بسازه


افسر :خانم شما با سرعت غیر مجاز رانندگی میکردید

خواهش میکنم بزارید برم، من معلم هستم الان کلاسم دیر میشه

افسر :معلم؟ یه عمر منتظر این روز بودم، حالا شروع کن هزار بار بنویس “من دیگه با سرعت غیر مجاز رانندگی نمیکنم"


دنبال نیمه گمشدتون نگردید بعضی هام مثل ما لنگه به لنگه آفریده شدن!

.

.

یعنی همون بعضیام مثل من لنگه ندارن