| Isolophillia |
| روزنوشت و شخصی |
| ۳,۰۱۹ پست |
| ۱۷۵ مشترک |
| ۱۰۵ پسند |
| عمومی |
مبنای تعداد کاربر | رتبه ۱۳ |
مبنای تعداد هوادار | رتبه ۶ |
مبنای تعداد ارسال | رتبه ۲۵ |
تا زمانی که
از عمق دوست داشتن طرف مقابلات
مطمئن نشدی
عمیقانه دوست نداشته باش
چرا که
عمق عشقِ امروز
همان عمقِ زخمِ
فردای توست ...
/
( نزار قبانی )
/
ما هم از عشق بسی خاطره داریم هنوز
بر سر خاطره ها ابر بهاریم هنوز
مثل شیرینی خوابیست به هنگام سحر
ما به شیرینی این تلخ دچاریم هنوز
آری آغاز،گره خوردن چشم است به چشم
ما هم آشفته ی چشمان خماریم هنوز
باغ سرسبز نشان داد به ما عشق ولی
روزو شب همنفس بوتۀ خاریم هنوز
/
دوچیــز خِیلے دَردناکـه
دُختَــرے کہ گریہ آرومِش نِمیکنه
و سیــــگار میکِشه
پِسرے کہ سیــــــگار آرومِش نِمیکنه
و گـِـــــریہ میکُنه
طرف اومده میگه تو این روزایی که حالتون بده چیکار میکنید؟ هیچی،من هرکاری بکنم حالم بده...
غذا میخورم حالم بده...
راه میرم حالم بده...
میشینم حالم بد...
آهنگ گوش میدم حالم بده...
میخوابم حالم بده...
بیدار میشم حالم بده...
من نمیتونم خوب باشم من هرکاری کنم نمیتونم منِ دیروزی باشم.هر روز بد تر از دیروز.
عجیب است دریا
:
همین که
غرقش میشوی
پس میزند ترا
/
( یاور مهدی پور )
/
امشب ز شراب شوق او مستم باز
ساقی ندهی پیاله در دستم باز
دیگر ز چه رو به خواب بینم رویش
کز دوری او نمردم و هستم باز
/
( شهریار )
/
کاش میتوانستم
دردِتان را دوا کنم
:
همین دردِ دور بودنها،
دیر دیدنها،
دیگر ندیدنها،
همین که جسمِمان
بهاران است و
جانِمان پاییز...
/
( محمدصالح علاء )
/