Bita დ
۱۰۹ پست
۴ دنبال‌کننده
زن
زندگی با خانواده
سربازی فراري

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
بازنشر کرده است.


دیدن تو؟
طلوع سریع، ناگهانی و بدون هیچ هشدار خورشید
از عمق تاریک و سرد وجود من بود،
جهان آفتاب ندیده ام، آن یخبندان قلبم، همه چیز!
در آن واحد گرم و روشن شد...

مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.


من از درد برای خود می نویسم
تو دردم از دهانم قاپی و به سینه ام دوباره روان کنی!

سکوت من بزرگیم بود،
تو خود به دست خود حقیری
بوی تعفنت مشام پاکم آزارد
من مرد صدمه زدن به ضعفا نیستم
تو در حد لگد مال شدن توسط آشغال های دور و برتی
ن در حد روبرو شدن با قهرمانی همچون من!


  • .

    یه آدم تا چه اندازه می تونه حقیر باشه!
    تا چه اندازه می تونه پست باشه!
    تا چه اندازه می تونه توو مراتب زباله بودن پروووو باشه!!!!
    لعنت به هر رسمی که بهش پایبندم
    لعنت به آبرویی که در گروِ شرفم نریختم!!!
    لعنت به فاسد و خائن و فاجر
    لعنت به هر پخمه ای که به چشم زباله دونی رو می بینیه و حس پاک خونواده بودن و به پاش می ریزه!

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.


طلوعی نیست
تا خرخره شبم
مرد...
آن کلمه روزنه ایست،
اجبار به نفس؛
خفه شویی بر بالینت دف خواهند زد...

بازنشر کرده است.


نفیر وای سر دادند
هنگامی که
فاتحی چون من به دست
مغلوبی چون تو افتاد.

بازنشر کرده است.


رفیق
این واسه تو جذابه که دورت شلوغ باشه
فیس های مختلف و رنگی رنگی ببینی
من از این محیط ها فراریم...
آخه یکم خارج از سایزم
دور و بر من بیشتر از یه نفر جا نیست...


مشاهده ۵ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.


بر بالینم
آسمان صورتت
پر از ستارهای دنبال دار اشکانت بود
گویا من در خود می پیچیدم...

از من گذر مهربانا، تو را آماج دشنام قرار داد و
من بزدلانه فقط سکوت کردم
قسم به آفریدگار که این درد مرا خواهد کشت...

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.


رفیق
اونقدری تلخ آروومم که
انگار سال ها از دفنم گذشته
و هرکه می شناختتم تنهام گذاشته و رفته...


بازنشر کرده است.
وقتی آشغالارو میذاری دم در ، میری بهشون سر بزنی ببینی در چه حالن ؟؟
مسلما نه !
پس از پیگیری افرادی که از زندگیت بیرونشون کردی دست بردار . (:
بازنشر کرده است.
‏نمیدونم چند سالگيه، ولی از یه سنی به بعد همین میشه که جناب سعدی میگه: ببین و بگذر و خاطر به هیچکس مسپار
بازنشر کرده است.


حس می کنم از دست دادم
نه اشتباه نکن تو رو نمی گم
خصوصی ترین و بکر ترین قسمتی از خودم و
که توو مشت قایم کرده بودم،
از دست دادم...
تو فقط یه مامور تاوانی همین.

بازنشر کرده است.
• بعضى‌ وقت‌ها دفعه‌ی بعدی وجود نداره.
بعضى‌ وقت‌ها شانس‌های دومى وجود نداره.
بعضى‌ وقت‌ها يا الانِ يا هيچ‌وقت
دیدگاه غیرفعال شده است.