من از درد برای خود می نویسم
تو دردم از دهانم قاپی و به سینه ام دوباره روان کنی!

سکوت من بزرگیم بود،
تو خود به دست خود حقیری
بوی تعفنت مشام پاکم آزارد
من مرد صدمه زدن به ضعفا نیستم
تو در حد لگد مال شدن توسط آشغال های دور و برتی
ن در حد روبرو شدن با قهرمانی همچون من!


  • .

    یه آدم تا چه اندازه می تونه حقیر باشه!
    تا چه اندازه می تونه پست باشه!
    تا چه اندازه می تونه توو مراتب زباله بودن پروووو باشه!!!!
    لعنت به هر رسمی که بهش پایبندم
    لعنت به آبرویی که در گروِ شرفم نریختم!!!
    لعنت به فاسد و خائن و فاجر
    لعنت به هر پخمه ای که به چشم زباله دونی رو می بینیه و حس پاک خونواده بودن و به پاش می ریزه!

دیدگاه غیرفعال شده است.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر