۲۳۲ پست
۷۵۵ امتیاز
زن، متاهل
M

تصاویر اخیر


تو نَباشی من،مث حِس یه بَچه گمشُدم

دیدگاه غیرفعال شده است.

یڪ همدم وفادار ندیدم جز درد


هردوی ما یک نفر را جا گذاشتیم


به تماشا نشـسته‌ام انتهای خود را


من از میان همه شما منتظر ڪسی بودم


یڪ نفر سخت بهم ریخته دنیای مرا

بازنشر کرده است.

یه مشت فــراموش شده دورهم جمع شدیم


تمام من دارد تو میشود 


دلم را ڪه مرور میڪنم تمام آن از  آن توست


خسته ام مثل در آغـــوش ڪسی جا نشدن


دلم کمی ماندن میخواهد


از همه من گریختم،گرچه میان مردمم



  • -مثل کتابی که رسیده باشد به آخرین سطر؛ به آن لغت ِ تنها، آن کلمه‌ی بی‌ رنگ: «پایان». مثل کسی که دور می‌شود اما برای آخرین‌ بار برمی‌گردد تا «هیچ» نگوید، تا فقط برگشته باشد و ببیند اصلا پلی وجود نداشته که خرابش کند


رویایم مثل دود سیگار ناپدید شد


حال شهری رو دارم که بعد فتح شدن ،رها شده 



  • -اگه یه دختر بهتون گفت بهت نزدیک نمیشم چون میترسم ضربه بخورم مطمئن باشین دوستون نداره، دخترا وقتی کسیو دوس دارن از هیچی نمیترسن، هیچی