۲۳۲ پست
۷۵۵ امتیاز
زن، متاهل
M

تصاویر اخیر


تو نَباشی من،مث حِس یه بَچه گمشُدم

دیدگاه غیرفعال شده است.

دلم دیگر با خودم راه نمی آید


هر روز پرسه میزند در خیال تو


اینجا که من هستم؛آغازِ پایان هاست


The pain that has been made with love could heal with death


من يه نقاشىِ غمگين بودم


دلتنگي ميتونه لعنتي ترين حسِ بشريت باشه


اونقدر از تو پر شدم


 که جسمم سنگینی می‌کنه رو دوشِ زمین


وای از آن روز که آدم به غم عادت کند


زمان بر رویِ همه چیز رنگِ عادت میپاشد


‏ خیال داشتنت داستان همون آدم مسته

 که میخاد ستاره هارو با دست بچینه


‏تمام چیزی که دارم تنهاییمه


من تکه‌تکه از دست رفتم؛ در روز روزِ زندگی‌ام


کاش دنیام راه پله خروج اضطراری داشت 


عشق تنها مرضی است، که بیمار از آن لذت میبرد

دیدگاه غیرفعال شده است.

تو آهنگی هستی که لبام به خوندنش عادت کرده 



  • عادلانه نیست؛ بی تو سر کنم بی هوای تو
    عادلانه نیست؛ دوری من از دستهای تو
    عادلانه نیست من بمانم و حسرتِ مدام
    عادلانه نیست قسمتم از این عشق ناتمام

دیدگاه غیرفعال شده است.