♧ شد لباس زندگانی تنگ بر اندام ما
یارب کسی مباد به حالِ تباه ِ ما ...
کاشکی آخر این سوز بهاری باشد
زندگی خلاصه ایست از ؛
ناخواسته به دنیا آمدن
ناگهان بزرگ شدن
مخفیانه گریستن !
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرتِ
آنچه دل میخواهد و
منطق نمیپذیرد، مُردن ...
برتراند_راسل
آنچه در تجربه ماست
نشان داده كه عشق
تا خيالت بشود تخت،
بهم مى ريزد...
على_صفری
من از جهان چه خواستم؟
کمی نشستن و به ماه و آسمان نگاه کردن و
کمی دویدن و به قلههای دورها رسیدن و
کمی سکوت کردن و صدای کائنات را شنیدن و
کمی از عشق گفتن و شنفتن و
کمی رهایی و شُکوهِ آشنایی و
کمی سفر...
من از جهان چه خواستم؟
کمی خیالِ خوش، نه بیشتر...
نرگس_صرافیان_طوفان
ڪَاهى دلت"
بہ اندازہ يڪ دنيا
خستہ 'مى شود...
خستہ تر از آنى ڪه
بڪَويد چقدر
خسته' است...
_امیروجود
جانا فراقت ساخته از کوهِ صبرم کاه .
✍🏼 مهدی نوغانچی صالح
من به بند تو اسیرم تو زِ من بیخبری؟
آفرین.. معرفت این است که زِ من میگذری ..
✍🏼 شهریار
قهر ڪردے با دلمـ،
اما بہ رویایم بیا...عهد بستمـ
باخودم دیگر دلت را نشڪنمـ
اسماعیل_ساسانی
دردا که درد ما به دوایی نمیرسد
عبید_زاکانی
رنجها بردیم و آسایش نبود اندر جهان...
سعدی
دلتنگیهاے نیمه شب آدمهاے بسیارے
را شاعر ڪرده است.....!!
࿐••♡♡••࿐
عاشقان، هم،
همه خوابند در این موقع شب
بی گمان،
یک دل ویران شده
از عشق فقط بیدار است...
حامدعسکری