Äzädęh
۹۰ پست
۹۶ دنبال‌کننده
زن، متاهل
فور تی

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
ولی تو اين بيت شعر كه ميگه
نترسم كه با ديگری خو كنی، تو با من چه كردی كه با او كنی

يه هری گفتن خاصی هست
دل به امید صدایی ک مگر در تو رسد
ناله ها کرد درین کوه ک فرهاد نکرد
ولیییی فکر میکنم این قدرت قانع کردن ادمای غیرمنطقی و رو کم کنی ادمای پرمدعا رو خدا یجور به من داده که خودشم یوقتا کنار میکشه میگه آزاده خودت هرجور صلاح میدونی بابا همونکارو کن خخ
عاشقتم یعنییی ولی بیخیال دیگه نیرو تازه نفس بیار خخخ
ولی وقتهایی که حوصله پوکید کتاب بخون
اره همون کتابهای خاک خورده که از هرکدوم ۲۰ صفحه شو خوندی
چقد حوصله م پوکیده اه مثلا اردیبهشته خاک توسر
مشاهده ۵ دیدگاه ارسالی ...
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد

مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش فریاد

که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم

ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل

بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم

جهانِ فانی و باقی فدای شاهد و ساقی

که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم

اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست

حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم

صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز

که غوغا می‌کند در سر خیال خواب دوشینم

شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین

اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم

حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد

همانا بی‌غلط باشد که حافظ داد تلقینم
جهان پیر است و بی بنیاد
ازین فرهاد کش فریاد
“ادوارد هشتم” رو می‌شناسی؟ ادوارد هشتم، بزرگترین پادشاهی جهان رو داشت، ولی اون همیشه به سن هشتاد و چند سالگیش فکر می‌کرد. هشتاد و چند سالگی وقتیه که هر چیزی معنای واقعی خودش رو پیدا می‌کنه!

ادوارد هشتم، پادشاهی بریتانیا رو واسه بودن با زنی که نمی‌تونست ملکه بشه رها کرد. جای کاخ‌های لندن رو اتاق اون زن گرفت. جای ثروت پادشاهی انگلستان رو لبخندش، جای سفرهای دور و دراز رو قدم زدن باهاش، جای مجلل‌ترین رستوران‌ها رو یک فنجان چای همراهش.

تا حالا به هشتاد و چند سالگی خودت فکر کردی؟ اگر پیر بشی و اونی که می‌خوای کنارت نباشه، جای همه ‌چیز خالیه. خالی خالی …
تا بحال شاعری داشتیم که از حافظ قشنگتر و پرمفهومتر و رساتر شعر سروده باشه
‏نوید محمد زاده ام اومد ‌پست گذاشت برای عشقش گفت جان منی اونوقت طرف پست و استوری و کامنت نمیزاره که موردای بعدیش نپرن.
یه چند نفرم نیست جوووووووک بزارن دلمون شاد شه
یه زمانیم چقدر اسم مهسا تو مجازی زیاد بود خخخ
روزها میگذرند و نمیدونیم واقعا کدوم روز هست که یهو ممکنه به تهش برسه
یه موقع ها دوست داشتم زیر پستهایی که کلیپ یا متن یا حتی یه فانتزی عاشقونه خاص بوده همونجا ک طرف گفته اونی که دوسش داریدو تگ کنید هییییی دلم خواسته بی اونکه صحبت خاصی بینمون بشه کسیو ک دوست داشتم باافتخار تگ کنم! اما.. بعدش به این نتیجه رسیدم یه جاها باید پا رو دلت بزاری
همینقدر غیرمنصفانه..
ای کاربر سعید بی مخ تو چرا حذف زدی خووووووو
الان من با کی کل بندازم مرد ناحسابی خخخ
گمونم اکثرا زندگیمون اینجوری (البته برا اقایون زیاد مطمئن نیستم)
تا قبل ۳۰ سال تو یه برزخ و زندگی دوگانه هستی!..نمیدونی کیی کجایی چرا اصن اینجوریه کِی میخواد فاز حقیقی شروع بشه اینا همههه به کنار با خودت میگی این زندگی مشترک چی چیههه
توقع دارید تا آخررر عمر ما زن و شوهر باشیم وااا مگه میشه یعنی ما تا اخر باید کنار هم پیر بشیم
چرا اونوقتتتتت خخ
خلاصههه ......به همین صورت چیزی رو نپذیرفته و اندکی سرخوشانه سر میکنی تا بفهمی جریان چیه
سن از سی رد میشه چندسال اولش هنوزم تو ابهام خیلی چیزایی اما بخاطر بعضی مسایل جانبی زندگی کمتر بهشون فکر میکنی
میرسی به ۳۶-۳۷ سالگی
کم کم وارد مرحله یعنیییی زندگی همین بود!!!؟؟؟؟؟ میشی. از زندگی که نکردی از کارهایی که امید داشتی انجام بدی و نشده .همه اینها میشن بحران ۴۰ سالگی.تو خودت میری حسابی دمق و پریشان
(انصافا هم رسمش نیست اینمدل زندگی)
بعد ک بحرانو رد کنی و طوفان تموم شه همه چی ارومه.اونقدر اروم ک گاهی فکر میکنی چرا باید اینقدر بین این سن و قبل ش شکاف و تفاوت باشه!
(اگه قبل این سنت گرفتار کسی شده باشی که این بحرانو رد کرده همش اسیب میبینی.چون اون فرد برا از دست دادن خیلی سختگیر نیست متاسفانه)
حلاصه بعد۴۰ بگمونم همه چی ب طرز ناامید کننده ای ارومه
با زندگی نمیجنگی توقع زیادیم ازش نداری اونم زیاد باهات کار نداره احمق عوضی خخخ