آیدا
۴ پست
۲۳ دنبال‌کننده
زن، مجرد

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
می‌دانم نمی‌دانی
چقدر دوستت دارم...
و چقدر این دوست داشتن
همه چیزم را در دست گرفته است

می‌دانم نمی‌دانی
چقدر بی آنکه بدانی،
می‌توانم دوستت داشته باشم،
بی آنکه نگاهت کنم،
بی آنکه صدایت کنم،
بی آنکه حتی زنده باشم...

می‌دانم نمی‌دانی
تا به‌ حال چقدر دوست داشتنت
مرا به کشتن داده است!
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
خستگیش؛ موند به تنم…●
این همه راه، اومدم…●

دوباره ندیدمت؛
بدم اومد از خودم!●

دیگه دیوونه شدم!●
فکر می کردم؛ عاقلم!●

حسرتِ دیدنِ تو؛
آخرش، موند به دلم…●

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.

شده در کوچه ی باران زده آشوب شوی؟!
به صلیب غم یک خاطره مصلوب شوی؟ 

شده با یاد کسی در تب و شب گریه کنی؟
و نبینند و بخندی و خودت خوب شوی؟! 

و چه تلخ است که با ابر و غزل بغض کنی
بزند رعدِ جنون، سنگ شوی! چوب شوی! 

شده عاشق بشوی؟ گل بخری! ذوق کنی؟
نه بگوید به تمنای تو سرکوب شوی؟ 

تو... تو پروانه نبودی که بدانی چه شده
شده دلسوخته ی آتشِ محبوب شوی؟ 

شده در چاه بمانی که نجاتت بدهند؟
به تماشای خودت، قصه ی ایوب شوی؟ 

شده پاییز بیاید و تو در شهر غریب
روی دیوار کسی، پنجره محسوب شوی؟ 
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
من در آیینه رخ خود دیدم و به تو حق دادم
آه می بینم...
می بینم تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی
من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم
چه امید عبثی
من چه دارم که تو را در خور ؟
هیچ..
من چه دارم که سزاوار تو ؟
هیچ...
تو همه هستی من هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری ؟
همه چیز...
تو چه کم داری؟
هیچ...
کاهش جان من این شعر من است
آرزو می کردم که تو خواننده ی شعرم باشی
راستی: شعر مرا می خوانی ؟
نه
دریغا، هرگز...
باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی
کاشکی شعر مرا می خواندی ..
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.

بگذار تو را زمزمه کنم
تو را درک کنم
تو را بیاندیشم
تا با هر چه زیبایی
در جهان است
آشنا شوم
دیدگاه غیرفعال شده است.