دو گدا در خیابانی نزدیک واتیکان کنار هم نشسته بودند. یکی صلیبی جلوی خود گذاشته بود و دیگری الله...
مردم زیادی که از آنجا رد میشدند، به هر دو نگاه میکردند و فقط در کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول میانداختند.
کشیشی از آنجا میگذشت، مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که صلیب دارد پول میدهند و هیچکس به گدای پشت الله چیزی نمیدهد.
رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا مرکز مذهب کاتولیک است. طبیعی است مردم به تو که الله گذاشتی پول نمیدهند، بخصوص که درست نشستی کنار یه گدای دیگری که صلیب دارد. در واقع از روی لجبازی هم که باشد مردم به اون یکی پول میدهند نه تو.
گدای پشت الله بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت:
هی اصغر! نگاه کن کی اومده به ما ایرانیا بازاریابی یاد بده....؟!
امیر بصیر
مهربان
jamshid
맬얌
باران مهربانم دلت شاد
맬얌
اقا جمشید بزرگوار لبتون خندون
☆彡彡 حسیـن مدیر سرای شادیミミ★
jamshid
맬얌
لبتون همیشه خندون امیر اقا
☆彡彡 حسیـن مدیر سرای شادیミミ★
چاکرتم
واقعا عالی بود
맬얌
حسین اقای گل بخند تا دنیا برات قهقهه بزنه الهی
☆彡彡 حسیـن مدیر سرای شادیミミ★
맬얌