jamshid
۱,۰۴۷ پست
۸۱ دنبال‌کننده
۵,۰۸۶ امتیاز
مرد، متاهل
۱۳۴۶/۰۲/۳۱
فوق ديپلم
بازنشسته
دین اسلام
ايران
زندگی با همسر
سربازی رفته ام
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم
به زندگی شاد و نعمت های الهی...
قد ۱۷۰، وزن ۸۸

تصاویر اخیر

هر بار عقلم قدرت تصمیم گیری رو داد به دلم ، دلم را میشکوندن که مبادا سربازی وزیر بشه ، غافل از آنکه دل من شاه بود ، هر کس رو پناه داد بهش ضربه زد...

دلم بی تاب آن روز قشنگ است..
همان روزی ک افتادم ب دامت..
همان روزی ک چشم بیقرارم..
نگاهش در پی چشم تو میگشت ....
بازنشر کرده است.

انتظار گاهی قشنگ است وقتی که میدانی
یعنی دلت مطمئن است خدا جایی دلی را بیقرار،بیقراری های تو کرده !...

از حیف نون میپرسن قویترین حیوون دنیا چیه؟
میگه مورچه!
میپرسن چرا؟
میگه یه بار رفت تو سوراخ پریز اومدم با میخ درش بیارم
همچین لگدی زد که پرت شدم تو توالت خونه همسایه...

+میدونی اگه شیرینی فروشی آتیش بگیره چی میشه؟
-نه ،چی میشه
+ معلومه دیگه تر و خشک با هم میسوزه...

زنه پشت جنازه همسرش داشت میخندید

گفتن چرا میخندی؟
گفت:
آخه اولین باره که میدونم کجا میره نکبت ....!

گیاه خواری خیلی خوبه

مخصوصا اونجاش که کنار کوبیده
ریحونم میخوری...

همسایه طبقه بالائیمون تازه ازدواج کرده و روزی نیست خانومه غذاش نسوزه

‏الان یه هفته است از آتش نشانی براشون غذا میارن که دیگه آشپزی نکنه...

بازنشر کرده است.

بیدار کردن دخترا توسط پدر

عزیزم، عروسکم، پاشو ببین خورشید خانم اومده بهت صبح به خیر بگه پاشو قربونت برم

بیدار کردن پسرا توسط پدر

لنگ ظهره
پاشو دیگه لندهور.
مرده شور خرناستو ببره
خواب به خواب بری ان شاالله

به احترام مظلومیت پسرا، یک دقیقه سکوت...

مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.

مثبت اندیشی یعنی
اگر گنجشکی بالای سرت خراب کاری کرد بگی خدایا شکر که گاوها پرواز نمیکنند....

بازنشر کرده است.

یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر… وقتی برمی گرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم، هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب...

بازنشر کرده است.

از نامش پیداست زندگی .
دیگر به دنبال چه هستی ...؟
زندگی را باید زندگی کرد ، چه تلخ چه شیرین
بهشت و جهنم را همینجا تجربه کن .
دنیای دیگری هم بعد از مردن باشد
شاید دیگر حاکم خودت نباشی ...

بازنشر کرده است.

میگن هر شروعی یه پایانی داره...
عجیبه که ما تو یه دنیای ظاهرا بی پایان گیر افتادیم، که نه می دونیم کی شروع شده...
و نه از پایانش با خبریم...!

بازنشر کرده است.

سخت است زندگی در عالمی که هیچ چیز در آن ماندگار نیست!
و آگاهی قلبم از این موقّت ها باعث می شود پس از لبخند از طعم
شیرینشان، آسمان چشمانم ببارد......

چشم هایم را باز کردم…
چه خواب
عجیب و غریبی بود…
به گمانم در شطرنج زندگی
جایی را به اشتباه حرکت کردم
باختم که فکر می کردم این بازی
تمام شده ،اما اینطور نبود…
درست است که باز هم نشد
اما کاری را انجام دادم ، که دلم می خواست ،
دلم میخواست زندگی کنم ، شاد باشم
و شاد زیستن را رها نکنم
دلم میخواست بازی های
کودکانه ام را دوباره تجربه کنم
دلم می خواست تمام
لحظات کودکی ام ؟را مرورکنم
اما سایه ای شوم، نمیگذاشت
خدا راشاکرم ، ا...

"متن منیر قهرمانی"