یادت بخیر، عشق پر از التهاب من
زیباترین سوال دل بی جواب من

هرشب قلم به دست، تورا می نویسمت
در شرح توست هر ورقی از کتاب من

خوابم نمی برد...تو چطور بی منی گلم؟
خوابیده ای میان غم و اضطراب من

هر نیمه شب به یاد تو خوابیده ام ولی
حتی سری نزدی سحری هم به خواب من

گفتم که بعد تو همه را میزنم کنار
تنها تویی همیشه ترین انتخاب من

بی تو دلم به هیچکسی خوش نمیشود
پژمرده تر شده فقط حال خراب من

از ذهن من همیشه و هرروز رد شده
آن صورت قشنگ تو ای ماهتاب من

این زندگی به شوق تو جانی گرفته بود
کل زمانه بعدتو گشته سراب من

ای کاش یادی از من "شیدا" کنی رفیق
یادت بخیر، عشق پر از التهاب من

زهره_اکبرزاده

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.