دیگر نمی خواهم بدانم در چه حالی ست
باغی که از عطر نفس های تو خالی ست
غیر از بهار خنده های تو چه حرفی
روی لب پروانه های این حوالی ست
ای سرنوشت تلخ و شیرینم! پس ازتو
دنیا فقط یک فال با فنجان خالی ست
افسوس آن سیبی که روزی مال من بود
بازیچه ی دست پری های خیالی ست
من برکه ی رنجم که می خواهم بدانم
یک ماه دارای چه ابعاد زلالی است!
پاییز می آید که جایت را بگیرد
بعد از تو دیگر فصل گلدان های خالی است

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.