عاشقی درد است و تحقیر است ، فکرش را نکن.
دست و پا گیر است و زنجیر است ، فکرش را نکن.

هم جدایی ، هم وصالش ، قصه و افسانه است.
دم به دم با ناله درگیر است ، فکرش را نکن.

قلب عاشق ، دائما در معرض نیش است و بس .
عاقبت هم زخم شمشیر است ، فکرش را نکن.

اولش آسان خودش را میزند جا ، نانجیب !
آخرش ، عاشق زمین گیر است ، فکرش را نکن.

عمر عاشق میشود صرف خیالات عبس.
در جوانی ، چهره اش پیر است ، فکرش را نکن.

گه غمین است و گهی شاد و گهی بی اعتنا.
هر که شد ، از زندگی سیر است ، فکرش را نکن.....

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.