غمگین نیستم، نه.
رنجور یا مایوس یا حتی خسته هم نیستم.
فقط دیگر همه چیز را چنان که هست ، پذیرفته ام. حالا ایستاده ام در
مسیر بادهای سرد،در پایان تمام رویاها، و از انقراض خودم لذت می برم.
دیدی؟عاقبت یاد گرفتم معاشرت با خودم را دوست بدارم.
حیف که برای همه چیز دیر شده است...

پسند

بازنشر