rayka
۱۱۴ پست
۹ دنبال‌کننده
۵۹ امتیاز

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
افسـوس ...
که بعضـی چیـزهـا نمی توانند ادامه داشته بـاشند ؛ امـا هیچگـاه
در قلب و ذهـن مـا نیـز به پـایـان نمی رسنـد ...!!!
دیدگاه غیرفعال شده است.
نفسم را می گیـرد
هیچگـاه این چنیـن در زندگـی کـردن
عـاجز نشده بودم
گـاه همه چیـز سخت میشد ؛
امـا حـال از کوچکـ ترین کـارهـا گـرفته
تـا بزرگــ ترین ، همه شـان سخت است .
نمیتوانم از دنیـای مغـز خـارج شوم .
نمیتوانم در لحظات حضور داشته باشم .
همه چیـز دارد از دست می رود ...
دیدگاه غیرفعال شده است.
دیدگاه غیرفعال شده است.
میلیون هـا انسـان تصمیمـ گرفته اند که دیگـر احساساتـی نباشند .
پوست کلفت شدند تا دیگـر کسی نتوانـد وارد زندگیشـان شود ،
امـا به بهـایی گـزافــ !
کسـی نمی تواند آزارشـان دهـد ، امـا دیگـر کسی نمی تواند
شـادشـان هم کنـد ...
بستن گـارد احسـاسی شـاید باعثــ بشه که دیگه درد نکشین ،
امـا بی حسی از درد بدتـره ...
دیدگاه غیرفعال شده است.
چطور می شود میزان درد و رنج جسمی یا روحی را اندازه گرفت ؟
یا به چه کیفیتی می توان فعالیتِ غدد اشکی انسان را برآورد کرد ؟
چه کسی دانه های اشکمان را ، وقتی که نصف شب ها گریه می کنیم ، می تواند بشمارد ؟
بلاخره چه کسی به خنده ها و رنج های ما می اندیشد ؟؟؟
  • rayka

    میدونم تصمیمی که گرفتم درسته ، ولی کاش تصمیم درست این نبود ...

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
گاهی فکر می کنم درد کشیدن
تنها کار شرافتمندانه ایه که باقی مونده ،
که مردم دنیا رو به دو دسته تقسیم می کنه ؛
اون هایی که درد میکشن و اون هایی که
سبب درد میشن و من خوش تر دارم درد بکشم تا
اینکه سبب درد بشم ...
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
چو قناری به قفس ؟
یا چو پرستو به سفر ؟
هیچ یک !!!
من چو کبوتر ؛ نه رهایم ، نه اسیر ...
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
یک زن
می تواند چنان نفرت بیاموزد
که دلبری را از یاد ببـرد ...
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
چرا من هنوز هم به تو فکـر می کنم ؟
چرا با وجود خستگی ، مدام یاد تو می افتم ؟
چرا پاییز شده و من دلم صدای تو را و حرف های تو را و لبخندهای تو را می خواهد ؟!
چرا هنوز هم هر کجا ترسیدم و احساس بی پناهی کردم ، دلم آغوش تو را می خواهد ؟!
چرا در جهانم نیستی و در قلبم حکومت می کنی ؟!
چرا نمی روی از من ؟ چرا تمام نمی شوی ؟!
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
دیگـر بَسَم است
به قدر کـافی به ندای دلم گوش کردم
حالا دیگـر بـاید به حکم عقل زندگـی کـرد ...
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
هـر بار که با قلبـی ناامید به تو پناه آوردم ،
ناامیدترم کردی ...
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
هیچوقت ،
هیچکس ،
به اندازه ی من دوستت نخواهد داشت .
این تو
و این تمام آدم هـا ...
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
از خودم برایت بگویم ؟
از خانه ، از خیابان ،
شهر ، صدای پایِ ما ، شب ؟
از کجا برایت بگویم
عشق من !
جایی که تو نیستی ، گفتن دارد ؟
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
دنیا دارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود و مردم
نمی دانند چگونه می شود بی هیچ واژه ای کسی را
که این همه دور است این همه دوست داشت .
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
میخواهمت ،
نمیدانم که بودم ، که خواهم بود و چه میشوم ،
اما میخواهمت تا نهایت ویرانــی ...
دیدگاه غیرفعال شده است.