میدانی ترسو بود!
دوستم داشت اما هیچ وقت
"جرات" نداشت به زبان بیاورد!
یک نفر، یک نفر مسبب این جنایت بود
آمده بود دستش را گرفته بود
وارد رابطه اش کرده بود
زخمی شده بود، مصدوم بود!
درست مثل ورزشکاری که
آسیب میبیند و دیگر نمیتواند
به ورزشی که دوست دارد ادامه دهد
دیگر نتوانست مثل قبل عاشق شود
ترسیده بود!
دست و پایش شکسته بود!
"عشقش" را دست و پا شکسته
ابراز میکرد
گناهی نداشت میدانم!
تو فکر کن یک نفر در کودکی
تا دم غرق شدن میرود اما زنده میماند
ولی تا آخر عمر نسبت به آب
فوبیا پیدا میکند
به "فوبیای عشق" دچار شده بود!
میدانی! او فقط یک مجروح بود.
و من میان این همه علاقه ام
برایش فقط یک "طبیب دلسوز" بودم!
خزان خانوم
قشنگ حس میکنم چی گفت
ⓐⓢⓐⓛ
مطمئنمخیلیا اینجا حسش میکنن❤
ღ ᴢαя_ᴢαя ღ
من حس نمیکنم
خزان خانوم
پس گناه ما این وسط چی بود که این افراد سر راهمون قرار میگیرن.ما بیخبر از همه جا اونا و دیدیم و علاقمند شدیم و بعد کار که گذشت اومد گفت فوبیای عشق داره چیییی
ⓐⓢⓐⓛ
من حس نمیکنم
تو زوده برات
ⓐⓢⓐⓛ
پس گناه ما این وسط چی بود که این افراد سر راهمون قرار میگیرن.ما بیخبر از همه جا اونا و دیدیم و علاقمند شدیم و بعد کار که گذشت اومد گفت فوبیای عشق داره چیییی
گناه ما و دل ما نبود گناهش گردناوناست ....
شایدم ما کاری کردیم که عشقمونو با هوس اشتباه گرفتن
ღ ᴢαя_ᴢαя ღ
من حس نمیکنم
تو زوده برات
😂😂🤣🤣
ⓐⓢⓐⓛ