نمی‌دونم هوا ابره، یا من دنیا رو ابری می‌بینم. غمگین، سرد و خاکستری. ببینم! جایی که تو هستی، آسمون چه رنگیه؟ هنوزم خورشید صبح به صبح بهت سر می‌زنه یا پشت یه مشت ابر سیاه زندونیه؟ هنوز توی شبات ستاره هست؟ توی آسمونت ماه داری؟ چه حرف احمقانه‌ای. ماه که دیگه خودش به ماه احتیاج نداره. داره؟ تا حالا کسی بهت گفته نبودنت، بدترین جای دنیاست؟ من بهت گفتم. تاحالا کسی بهت گفته وقتی نبیندت، دنیاش سیاه و تاریکه؟ من بهت گفتم. شده کسی نباشه و تو هر روز توی خیالت رو‌به‌روش بشینی و تمام خاطراتت رو مرور کنی؟
تو کدومی؟ اونی که نیست یا اونی که هرجا سر می‌چرخونه خاطراتش رو می‌بینه؟ تو می‌دونی چند سال از یه اتفاق باید بگذره، تا آدم یه خاطره رو فراموش کنه؟ نمی‌دونی. چون اگه می‌دونستی خاطره نمی‌شدی.

پسند

بازنشر