پیش‌از تو و این‌که تو را بتوان شناخت‌و
صدایم بزنی و بدانم که نامم چه
زیباست باران می‌بارید ولی اصلاً جوانه‌
بر درختان روییده نمی‌شد تابستان‌کاملاً
به سرما زمستان شبیه بودو جنگ
تادوقدمی‌شہر پیش‌آمده بود می‌دانی‌که
پیش‌از تو حال‌ جہانِ من، "این‌گونه بود"
حالا من در گرمای‌آغوشَت چایم را
سردتر می‌نوشم این‌گونه
جہان‌‌با تو زیباست

پسند

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.