رفتم و پشت سرم ، حیف دعای "تو" نبود
زندگی بود ، ولی زمزمه های "تو" نبود .......................
گفته بودی که مرا عین خودت می دانی
"عاشقت بودم" و این عشق سزای "تو" نبود.............................
در سکوتم "غزل وسعت دریا" می مرد ،
پا به پای غزلم شعر صدای "تو" نبود .............................
مست آئینه شدم،غرق تماشا اما
حالم از عشق بهم خورد و دوای "تو" نبود ........................
اتفاق تو مرا در "دل شب" آتش زد
در شب سوختنم دست رسای "تو" نبود ....................................
"کمکم کن که من از آینه ها می ترسم"
که در این "آینه ی عشق"،صفای "تو" نبود ........................
کوله بارم چمدانی "سفر" و "شعر" و "غزل"
رفتم و پشت سرم حیف که دعای "تو" نبود !!!

پسند

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.