نصف قهوه ات را که خوردی
بیا جای فنجان هایمان را عوض کنیم،
در کافه های شهر
نمی شود یکدیگر را بوسید...:


  • MANI

    داشت در یک عصر پاییزی زمان می ایستاد
    داشت باران در مسیر ِناودان می ایستاد

    با لبی که کاربرد اصلی اش بوسیدن است
    چای می نوشيد و قلب استکان می ایستاد

    در وفاداری اگر با خلق می سنجیدمش
    روی سکوی نخست این جهان می ایستاد

    یک شقایق بود بین خارها و سبزه ها
    گاه اگر یک لحظه پیش دوستان می ایستاد

  • Mandana


    بسیار زیبا
    مممنونم مانی

  • MANI

    زیبانگرید ماندانای گرامی ...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.