مدتی بود لبم ، روزه ی لب های تو داشت..
روزه ی شهدِ لب ِ؛ لعلِ مربای تو داشت..


چشم من ، تشنه ی آن ؛چشمه ی نوشین تو بود..
دل نگو ، ذکرِ لبش ، نام مقفّای تو داشت..

قد تو سرو سِهی ، قامت تو قدّ قیام..
چه کسی ، قامت و روی و ؛قد و بالای تو داشت..

عشق ، تعبیرِ قشنگی است؛ برایم از تو..
ورنه ، کمتر سخنی بود ؛که معنای تو داشت..

شهدِ شیرینِ لبت ، نوبه ی افطارم بود..
شبنم روی گلت ، عطر و مسمّای تو داشت..

جان گرفتم؛ به نگاه تو ؛و کردم افطار..
روزه ی عشقِ؛ دلی را که ؛تمنّای تو داشت..

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.