ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم 💔

دیگر سوسوی هیچ چراغی
امیدوارم نمی کند..
دیگر گرمای دستی دلم را
به تپیدن وا نمی دارد...
می روم تا در تاریکی
راه خود را پیدا کنم...
که به چراغ های نورانی
و دست های گرم دیگر اعتمادی نیست...
  • ღمهدیارღ

    زندگی جاریست...
    ماننـــــــــــــد آبشـــــــــــــاری زیبـــــــــا
    اگر خودت را رها کنی
    راحت به منزل میرسی
    خدای تو خدای عشق است نترس
    لینک

پسند

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.