بیا باغِ دلم را سبز و زیبا کن بهار من..
خیالِ مبهمم را غرق رؤیا کن بهار من..
پر از شعر تَرم اما زبان واژهام گنگ است..
بیا گلواژهی دل را شکوفا کن بهار من..
دوباره قالب شعرم نشانی از غزل دارد..
غزلهای صبورم را هویدا کن بهار من..
ببین از دیدهام آرام و نمنم اشک میبارد..
نگاهم را بیا چون موج دریا کن بهار من..
اگر چه مملو از اندوهم و دلتنگ و غمگینم..
جهانم را پر از امید فردا کن بهار من..
بگیر آهسته دستم را ببر هر جا که میخواهی..
دل دیوانهام را مست و شیدا کن بهار من..
من از نسل قفس اما پر از رویای پروازم..
کبوتر چاهیام را باز پیدا کن بهار من..
میان کوچه میگردم به دنبال نگاه تو..
مرا در بغضِ بارانها تماشا کن بهار من..
اگر چه قلبِ فرهادم مرا از یاد برد اما..
مرا شیرینترین شیرینِ دنیا کن بهار من..
#نگار_حسینی