پشت شیشه ایستاده ام دست تکان میدهی سرد است و هوا تاریک و سوزنبان اشاره میکند به من دربها که بسته میشوند... گریه میکنم گریه میکنی و قیصر میخوانم برایت: قطار میرود - تو میروی- تمام ایستگاه میرود... همین که دور میشوی نگاه میکنم چیزی جاگذاشته ای مرا دل مرا...!
aberebarooni
سلام امید جان
ممنون ک هستی
پست در گروه سنجاق شد
اُمـــیـد
فدات امیر محمد جان
شرمنده بخاطر دیر جواب دادنم
ازت متشکرم
aberebarooni
من بیشتر دادا عزیزی