هرچه کردم، به خودم کردم و وجدان خودم
پسر نوحم و قربانیِ طوفان خودم

تک و تنها تر از آنم که به دادم برسند
آنچنانم که شدم دست به دامان خودم

موی تو ریخته بر شانه ی تو امّا من
شانه ام ریخته بر موی پریشان خودم

از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست
می روم سر بگذارم به بیابان خودم
/
( یاسر قنبرلو )
/



... !/

تو گرفتار خودت هستی و آزادی هات
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.