وقتی از آفتاب برایت تن آفرید
تکلیف روزهای مرا روشن آفرید

برقی به چشم های تو داد و دلی به من
انگار زیر صاعقه ای خرمن آفرید

در سر هوایِ زلف تو را داشتم ولی
کوتاه تر ز دست مَنَت، دامن آفرید
/
( جواد زهتاب )
/



... !/

من ساحل و تو موج، ببین سرنوشت را
حتّی کنار آمدنت ، رفتن آفرید ...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.