نماز عشق می‌خوانم قنوت یارب اش باتو
دعای وصل بر لب‌ها و آمین گفتنش باتو

عجب عطر خوشی امید پیوند دو دل دارد
هوا از عشق لبریز است تنفس کردنش باتو

ز پا تا سر فرو رفته در آب جذب دریایت
من آن مستغرقم در تو زهی جزر و مدش باتو

چو اژدر مار سنگین دل ببلعد هوشیاری کن
عصای مهر بخشیدم که موسی گشتنش باتو

ز سرتاسر حیاتِ عمر یک روز است سهم عشق
به پایین می‌کشم شب را طلوع شمس آن باتو

کتاب زندگانی هست سرشار از مسائل لیک
قواعد در پی عاشق شدن می‌آید و حل کردنش باتو

پسند

بازنشر