حرف‌هایی دارم برای نگفتن... حرف‌های زیادی دارم برای نگفتن... که روی سینه‌ام سنگینی می‌کنند و... آه... نه فریاد می‌شوند و از سینه بیرون می‌آیند، و نه اشک می‌شوند و از چشمانم می‌ریزند... بغض می‌شوند و راه نفسم را بند می‌آورند... بغضی که نه فرو می‌رود و نه می‌شکند... حرف‌هایی که به خودی خود تلخ نیستند ولی، مرا تلخ می‌کنند... لحظه هایم را، احساسم را و زبانم را... حرف‌هایی دارم برای نگفتن... حرف‌های زیادی دارم برای نگفتن...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر