نگران توام.
نگران تک تک دقیقه هایی که دور از من زندگی میکنی.
تک تک پلک زدنای که دور از من زده میشه.
نگران تو بودن شده جزوی از من.
حتی نگران خوابتم که نکنه شبی چشمای تو خیس بشه ،
نکنه شبی سخت بخوابی.
نبود تو همه جا رو برای من سیاه میکنه.
تو نبودت حتی دلم نمیخواد شیرکاکائو بخورم.
توی نبود تو همه ی گربه های شهر غمگین میشن،
گل های شقایق و نرگس بوی خوب نمیدن و پژمرده میشن.
دیگه خون تو رگای من جریان پیدا نمیکنه و
آروم آروم همچی به سیاهی و غم تبدیل میشه ❤

پسند

بازنشر