گرچه چون موج مرا شوق زخود رَستن بود
موج موجِ دل من تشنه ی پیوستن بود

یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر
بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود

خواستم از تو به غیر از تو نخواهم، اما
خواستن ها همه موقوف توانستن بود

کاش از روز ازل هیچ نمی دانستم
که هبوط ابدم در پیِ دانستن بود
/
زنده یاد
( قیصر امین پور )
/



... !/


چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت
همه ی طول سفر یک چمدان بستن بود

پسند

بازنشر