تو را چگونه بیابم کنارم اگر که نباشی
تو را چگونه بخوانم غزل اگر که نباشی

بی بوسه ات چگونه شب را به سحر رسانم
تو را کجا بیابم در غزل اگر که نباشی

تو مهربان منی پر و بال و استخوان منی
کلاه قدر ندارد به شانه ات سر که نباشی

شرایطی ست که حتی خدا به فکر کسی نیست
شفیع و واسطه ای از بیت رهبر که نباشی

زیادی سخن از جنگ و عشق قدیمی ست
کسی نمی شنودتا قصه مختصر که نباشی

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.