ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم
دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم
 
گر ز داغ هجر او دردی است در دل‌های ما
ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم
 
چون به دست ما سپارد زلف مشک افشان خویش
پیش مشک افشان او شاید که جان قربان کنیم
 
آن سر زلفش که بازی می کند از باد عشق
میل دارد تا که ما دل را در او پیچان کنیم....

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر