تو را هرگز ندیدم‌من، ولی تنها تویی یارم
اگر دنیا بپا خیزد ، نترسم چون تو را دارم

مرا تنها به یک لحظه رها هرگز نکردی تو
بنازم مهربانی و مرام و پایمردی تو

ز اعمالم تو رنجیدی ولی رویم نیاوردی
برایم مرحمی بودی در این دوران نامردی

چنان با من یکی بودی،که یادم‌رفت کی هستی
ولی پیمان مهرت را به دل همواره می بستی

ز عدلت هیچ شکی نیست ، اما مرحمت باید
به پیش لطف و احسانت،گنه کمتر به چشم اید......

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر