یکی آسوده و کارش فقط،خواب است و خوردن
یکی دنبالِ نان شب، دلش در پیچ و تاب است
یکی در سفره اش یک نان خالی هم ندارد
یکی اما درون سفره اش صد ها کباب است
به جرمِ دزدیِ گاوی یکی را می زنند دست
یکی با مالِ دزدی در دیارِ آفتاب است
دلیلِ اینهمه تبعیض و استثنا چه بوده
چرا بر صورتِ دزدان نامرئی نقاب است؟...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر