نه رسم نوحه‌گری از هزار یاد بگیر

نه شور گریه ز ابر بهار یاد بگیر

بیا ز شعر غمینم، بیا ز چشم ترم

دو درس را ز دو آموزگار یاد بگیر!

 

به «منچ»بازی اگر غرّه گشته‌ای لیلاج!

ز پاکبازی این دل، قمار یاد بگیر!

بیا و گریه جانکاه را الا ای شمع!

ز چشم عاشق شب‌زنده‌دار یاد بگیر!

 

چه طرز سوختن از عاشقیست، پروانه؟!

نگاه کن به دل ما و کار یاد بگیر!

اگر نوار تو نفروخت بلبل شیدا!

برو کلاس و کمی قارقار یاد بگیر!

 

بیا رَپیست شو و توی فاز جاز برو

که گفته‌است عزیزم، سه‌تار یاد‌ بگیر؟!

به جای چهچهه سست و سنتی در باغ

به روی سن شو و داد و هوار یاد بگیر!

 

بکن به صحبت من گوش، شاعر نوپا!

ز بنده فوت و فن بی‌شمار یاد بگیر!

ز وزن و قافیه آموختن چه سود تو را

برو خرید‌وفروش دلار یاد‌ بگیر!

 

وگر هنوز مُصرّی که شاعری بکنی

نهان بگویمت و آشکار یاد بگیر!

بیا طریق برنده شدن به کنگره را

ز شخص شاعرک ویژه‌خوار یاد بگیر!

 

چو طبع شعر تو شد باب طبع کنگره‌ها

طریق گفتن یک شاهکار یاد بگیر!

هوای سکه گرفتن اگر به سر داری

به جای شعر کمی هم شعار یاد‌ بگیر!

 
...
بقیه شعر در کامنت زیر
  • Sadegh

    نخست داور هر جشنواره را بشناس

    چو طعمه گشت مشخص،شکار یاد بگیر!

    بگرد گِردِ سرِ داور و به عشق رخش

    بکوش و گردش پروانه‌وار یاد بگیر!



    مجیزِ داور اگر گفتی و افاقه نکرد

    اصول جنگ در این کارزار یاد بگیر!

    به وقت چانه‌زنی سفت‌و سخت لابی کن

    فشار را ز گروه فشار یاد بگیر!

    بالاختصار تو را گفتم از مبانی‌شعر(!)

    تو نیز بشنو و بالاختصار یاد بگیر!

پسند

بازنشر