ehsan
۴۲ پست
۱۴ دنبال‌کننده
۴۸,۰۰۳ امتیاز
مرد، متاهل
۱۳۶۴/۰۶/۲۰
فوق ليسانس

تصاویر اخیر


آن کهنه‌ام که عید نمی‌خواهم
آینده و امید نمی‌خواهم
من کشور جدید نمی‌خواهم
اینجا به هیچ‌چیز دلم خوش نیست..
  • ehsan

    از روزهای سرد نمی‌گویم
    از انفجارِ درد نمی‌گویم
    از گریه‌های مرد نمی‌گویم
    آن آتشم که دود نخواهد داشت..

  • ehsan

    من دلخوشم به رنج و خودآزاری
    با خاطرات مبهم و تکراری
    زخمی‌ست در تمام تنم جاری
    که هیچ‌وقت خوب نخواهد شد.


ما ادامه‌ی خواب‌های پدرانمان هستیم
كه گاهی
از غار بیرون می‌آییم
و برای تصوّر خورشید
دست تكان می‌دهیم
چیزی عوض نمی‌شود
حتی بدون سرنیزه‌های چوبی ما
حتی بدون دعاهای جادوگر
حتی بدون عصر یخبندان
دایناسورها منقرض خواهند شد
كروموزوم‌ها سال‌ها پیش تصمیمشان را گرفته‌اند
تنها گاهی ترنس‌سكشوال‌ها
به چیزهایی شك می‌كنند
اما چیزی عوض نمی‌شود...


امسال هم گذشت عزیزم ...... نزدیک تر شدیم به پایان


خاک کردن رویاها و قبول شکست توی زندگی که سالها تنها امید آدم واسه آینده ی پر از ناامیدی بوده اونم وقتی که دیگه توان بلند شدن دوباره نداشتع باشی خیلی سخته..


که گريه می‌كرديم در جشن عروسی‌ها
كه گريه می‌كرديم در هر مجلس شادی
كه گريه می‌كرديم در چشمان قربانی..


این آخرین برگه
صدای ساعت نیست
علامت مرگه
صدای ساعت نیست
یه بمب ساعتیه
اونی که ما رو کُشت
امیدِ لعنتیه..

من از کجای شعر، تو را در بیاورم؟
از صندلی که بی تو نشسته‌ست در اتاق؟
از پنجره که بسته شده رو به آفتاب؟
یا از درختِ خشک شده در میان باغ؟
من از کجای شعر تو را در بیاورم؟
یخچالِ خالی از همه‌چی غیرِ الکلِ...؟
از کوچه‌های جن‌زده‌ی مشهد و کرج؟
تهرانِ تا همیشه‌ی تاریخ، غلغله؟
  • ehsan

    از حرف‌های غم‌زده‌ی شمس یا فروغ؟
    از دستبندِ سبزِ بدونِ امیدِ من؟
    یا دوربینِ زل زده به چهره‌ی دروغ؟


اول اسم کسی یخ زده بر روی لبم
برف می‌بارد و دنیام سیاه است، شبم!

من داخل خانه بودم، انگار دیوانه بودم
ای کاش دنیا همان‌جا از یاد می‌برد ما را..


خودم رو دارم توو خودم می‌كشم
يه خوابه فقط توی بی‌خوابيام
يه اسمه فقط رو لب خونی‌ام
نمی‌ترسم از #حكم حبس ابد
منی كه توو چشمات زندونی‌ام..


مثل آبی که کف خیابان است
بر سرم هیچوقت آوار نشو
مثل خانه ای که از قبل ویران است
هیچوقت هیچ نوع خیانتی نکن
مثل یک دوست دختری که مرده
هیچوقت به من حسودی نکن
مثل دانش آموزی که بیشتر جایزه برده
هیچوقت هیچ نوع گریه ای برایم نکن
مثل دلقکی که لبخند به لبش میخ شده
هیچوقت سعی نکن من را بکشی
مثل کسی که گاندی دوم تاریخ شده
هیچوقت از چشم هایت من را ننداز
مثل کتاب هایی که چند بار خواندی
هیچوقت
هیچوقت
هیچوقت
هیچوقت پیدا نشو
مثل خودت
مثل خودت
مثل خودت
مثل خودت که نماندی...

کارمون تمومه ...


مث تن تیزی خورده که هرچی که فرو
میره زیر درد و تحت تعقیب از رو نمیره 
  • ehsan

    ما که رفتیم... بعد هم مجنون
    عاشق چند قطعه ی نان شد!
    ما که رفتیم... بعد داش آکل
    عاشق سینه بند مرجان شد
    ما که رفتیم... روز و ماه گذشت
    بعد ِ اسفند هم زمستان شد
    ما که رفتیم..

  • ehsan

    دست هایت گرفته دستش را
    وسط دست های سـِر شده ام
    نیستی! آنقدر عوض شده ای
    هستی و باز منتظر شده ام
    نه تویی، نه منم، فقط درد است
    توی آیینه ی کدر شده ام
    قلب من بود و بمب ساعتی ات
    وسط خواب منفجر شده ام
    خواستم التماس ِ در گریه
    آنچه مردان نمی شوند شوم
    تا که اخمم ترا نرنجاند
    بر لب ِ خسته زهرخند شوم..


...


.....
  • ehsan

    باهم، بدون هم، بغل هم، هم...
    با حرکت قطار، سفر رفتن
    از خستگی این‌همه تکراری
    از سمت تو به سمت تو در رفتن!
    از خستگیم، از هیجان، از داغ
    با چشم‌هات رو به غم آوردن
    از نان و تخم‌مرغ شدن هر روز
    از تلخ و شور در بغل دریا
    خود را میان آب، رها کردن
    دیوانگی تجربه‌ای تازه
    دیوانه‌وار تجربه را کردن
    از شعر و از شراب و شب و شانه
    فریادهای خونی ما در باد
    از داستان عشق دو دیوانه..