Saman Karamyar

بعد از من دیگه راحت زندگی کنید با تموم اذیت هایی که کردم همیشه عاشق ت.. بیشتر

Saman Karamyar
۱ پست
۱۲ دنبال‌کننده
مرد، مجرد
۱۳۶۶/۰۸/۰۹
گرفتار
فوق ليسانس
۱- مهندسی مکانیک، ۲- استدیوموزیک(تنظیم کننده) و گاهی خوانندگی
دین زرتشت
ايران، تهران، تهران ، منطقه ۱ محله مینی سیتی خیابان اوزگل
زندگی با حيوانِ خانگي
سربازی رفته ام
سیگار ميکشم
گرایش سیاسی ندارم
آهنگسازی،شعروترانه سرایی،گیتار،غواصی،طبیعت گردی،عاشق سقوط...
سامسونگ A73i
Megan
قد ۱۸۵، وزن ۸۹

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
بازنشر کرده است.
هر چه به پایانم نزدیک میشم استرس و ترسم بیشتر میشود نمیدونم بعد از مرگ قراره چه اتفاقی بیوفته عایا دوباره در یک کالبد دیگه به این دنیا باز میگردم یا اصلا هیچی نیست مثل پوچی سردرگم و نگران برای خانوادم پدرم و مادرم اونا هم شرایط مناسبی ندارن دلم نمیخاد من مسبب مرگ کسی باشم خصوصا خانوادم از خدا فقط میخام بهشون صبر و توانایی بیشتری بده تا که غم از دست دادنم آسیب جدی به هیچکدومشون نزنه آخ آخ بابای مهربونم تو حتی نمیدونی که چقدر همین پسر کوچکت که خیلی اذیتت کرد و ریش و موهایت سفید شد ولی آخرشم من آدم نشدم منو ببخش هیچ وقت حتی تو بدرترین کارایی که انجام دادم پشتمو خالی نکردی اگه تو و مامان دیگه ازم پشتیبانی نمی‌کردید معلوم نبود چه بلایی سرم میومدش و دست به چه گناهایی میزدم زمانی که دکترا جوابم کردن من لبخند زدم و گفتم شکرت خدا جون دمتگرم همونی که میخاستم شد داداش پیشم بود دوتایی دکتر و داداش یه نگاه بهم کردن و دکتر پرسید این لبخند وشکر گفتنت تیکه انداختی به خدا با کنایه بهش شکر گفتی که من نزاشتم ادامه بده گفتم دکترهمیشه از خدا میخاستم که من زودتراز خانوادم بمیرم چون طاقت مرگ عزیزانمو ندارم
مشاهده ۵ دیدگاه ارسالی ...