دلم برای تو که نه!
گاهی...دلت"به راه" نیست ولی سر به راهی...خودت را میزنی به "آن راه"و میروی...و همه،چه خوش باورانه فکر میکنند که تو "رو ب راهی"...
میدونی چیه
مرگ برام خیلی خوبه
چون هرروزکه میگذره داری بهم قشنگ میفهمونی بی ارزشم برات
ممنونم که شدم برات بی ارزش
این بار که عاشق شدم
دوستت دارم رو اصلا به زبون نمیارم
قربون صدقه رفتن که هیچی !
نگرانیامم بروز نمیدم
وقتی حالش خوب نبود باهاش صحبت نمیکنم
وآرومش نمیکنم,بجاش میگم برو یه دوش بگیر
بهتر میشی...
باهاش زیاد بیرون نمیرم
تا اگه جدا شدیم خیابونای شهر عذابم ندن
به چشماش خیره نمیشم تا دلم گیر چشماش نشن
سعی می کنم وقتی داره خودشو برام لوس می کنه
بحث عوض کنم تا صداش که یادم اومد دیوونه نشم
وقتی خواست قسم بخوره که تنهام نمیذاره,
انگشتمو میذارم رو لبش و میگم لازم نیست قسم بخوری,
حرمت خدا رو نشکون
خلاصه اصن بهش گیر نمیدم و پاپیچه کاراش
نمیشم.
انگار نه انگار..
من تجربه کردم!
تاوان اعتماد به بعضیا یه عمر پشیمونیه..
کجای این نمایشم...؟؟!!!
حواسم را هرکجا پرت می کنم،
خیال تو دستش را می گیرد
و در همان خیابان قدم می زنند!
سرم را گرم هرچیزی که می کنم،
هوای تو سردش می کند
و مدام به سرم می زند ...
و من هنوز نشسته ام کنار بخاری،
سرم را گرم می کنم،
نشسته ام و کوک های دلم را وا می کنم!
ولی، تنگ تر می شود!
ای لعنت به تو
با قهوه و کتاب، با موسیقی و شعر و بافتنی،
با قافیه و استعاره، بازی با کلمات،
با هیچ چییز،
حواسم پرت نمی شود.
دلم برای تو بیشتر،
دلم برای روزهای با تو،
بیشتر تنگ می شود...!
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،ریه مریضم است
که باسرفه های مداوم خودم راتامرزبیهوشی میبرم
دلتنگی خیابان شلوغی است که تو در میانه اش ایستاده باشی
ببینی می آیند
ببینی می روند
و تو همچنان ایستاده باشی
در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس
nima
توادت مبااااااااااارک. تولدت مباااااااااااارک
آرش ( گروه لاله های سرخ )
لینک