رضا
۱۱۷ پست
۵ دنبال‌کننده
مرد

تصاویر اخیر


صبح كه بيدار شدم،
نفسم بند آمده بود...
ديشب با تو،
تمام كوچه هاى شهر را دويده بودم.

تفاوت من و زندانیان محکوم به حبس ابد در این بود که آن ها لحظه شماری می کردند برای دقایق هواخوریشان و منتظر حکمی که شاید مدت محکومیتشان را کم کند
و
من تنها دغدغه ام گشوده شدنِ درِ سلولم است !
---
آدمی است دیگر
گاهی ب خودش معتاد می شود
گاهی به دیوارهایی که از تماشای حقارت دنیا و آدمک هایش مصونش می دارند... 


هر یک از دایره جمع به جایی رفتند ....
ماییم و خیال تو و یک جای مقیم ....

#صنم

هدیه ....
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...

هرگز به دستش ساعت نمی‌بست
روزی از او پرسیدم
پس چگونه است سر ساعت به وعده می‌آیی؟
گفت: ساعت را از خورشید می‌پرسم
پرسیدم: روزهای بارانی چه‌طور؟
گفت: روزهای بارانی همه ساعت‌ها ساعت عشق است!
-راست می‌گفت
یادم آمد که روزهای بارانی او همیشه خیس بود...

دلم خلوﺗـﯽ ساده ﻣـﯽخواهد

چند ﺧﻄـﯽ شعر فروغ

با دو فنجان قهـوه 

ﮐﻤــﯽ سكوت

و تو ، كه پایان هر قطعه

دستت را زیر چانه بزنی و بگویی:

باز هم بخوان....

نه برو و نه بمان
نه نزدیک شو نه دور
نه از من جدا شو 
نه به من بپیوند
نه مرا گم کن ؛ و نه غمگین
که با هم بگذریم 
روی این خط های موازی 
که به هم نمیرسند اما 
از همدگر هم جدا نخواهند شد...

کمی هم از خیال من بیرون بیا 
کمی هم با من
 قصه های کودکی ام را ورق بزن 

http://static5.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-18-10-9/20/c6c92465d5432de8f72944a623124d23-425

گفت: آدم‌ها با رویاها‌شون زندگی می‌کنند.
گفتم: چرا که نه؟ مگه چیزی غیر از رویا هم وجود داره؟
گفت: به پایان رسیدن رویاها...

چارلز بوکوفسکی

حالم خوب است 
هنوز خواب می بینم 
ابری می آید
و مرا تا سر آغازِ روییدن
بدرقه می کند...

سیدعلی صالحی

مرا ببر امید دلنواز من ....



به انتظار تصویر تو ...
این دفتر  خالی...
 تا چند ؟ تا چند ؟
ورق خواهد خورد ....
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...

و ماه بالای سر آبادی ست
بالای سر کشتزارهای جوانی
 که از هجوم ملخ ها می ترسند 
و رابطه من با ماه آنقدر عمیق است 
که می توانم به سرزمینش پناهنده شوم 

♻ ️گاهـــــــــــــی 
خلــوتِ مرا بهم بــریـــز !