امین
۷۹۳ پست
۵۵ دنبال‌کننده
۴۴,۵۷۹ امتیاز
مرد، مجرد
آروم و عادی
ليسانس
تکنسین دارویی
دین اسلام
ايران، خوزستان، اهواز
زندگی با خانواده
سربازی رفته ام
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.


در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند
مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
من به آن محتاجم !



همچنان چشم به چشمان تو دارم ای دوست

گوشه چشمی بنما بر دل زارم ای دوست

هر شبم نقش تو ماه شب چشمان منست

روزها در شب هجرت بشمارم ای دوست


دوستی فصل قشنگیست پر از لاله سرخ

دوستی تلفیق شعور من و توست

دوستی رنگ قشنگیست به رنگ خدا

دوستی حس عجیبیست میان من و تو


دوستی این نیست

بی معرفتی  نامردی و سنگدلی

دوستی این است

که دیرآمدی  زود نری


به یادم باش که در یادم بمانی

که ما با هم رفیق بودیم زمانی

گذشته ها اگر رفت و گذشتند

ولی در قلب من باز هم همانی


رفیق

میدرخشی

میتابی

اما دوری

ماه بودن همین است


امیدها شبیه هم نیستند
دست یکی به آسمان چنگ می زند
دست یکی به انسان
دستهای انسان ها شبیه هم نیستند
یکی خاک را به باد می دهد
یکی عمر را
انسان ها شبیه هم عمر نمی کنند
یکی زندگانی می کند
یکی تحمل

پاییــز فصل عاشـقانه هاست
دل ام تابستان میـخواهد
آفــتابی و گــرم و داغ
از پاییز بیـزار ام
عاشقانه و دو نفره است لعنتی
بـرای من تنها پاییــز جز درد چیـزی نیست
از پاییز بیزار ام بیزار

دَستخطی دارم از او بر دل خود یادگار
عشق ڪاری کرد با قلبم که چاقو با انار
رفتنش یک شب دمار از روزگار من کشید !
می کشم روزی که برگردد دمار از روزگار !
حرف حق گفتم ولی خون مرا در شیشه کرد
بیشـتر گل می کند انگور بر بالای دار .

°
°
°
°
°


روزگار عجیبی شده است
حتی وقتی میخندیم
منـظورمان چیز دیگریست
وقتی همه چیز خوب است می ترسیم
ما به لنگیدن یک جای کار عادت کرده ایم .
°
°
°
°
°


من همان دخترک غم زده ی دیروزم
من همان کودک بی تاب برای بودن
که دلش رادراندوه به زنجیرکشید
وبه اندازه ی دل رنج کشید
وبه اندازه ی بی معرفتی دردکشید

باران گرفته ام به هوای شکفتنت

جاری در امتداد ترک خوردۀ تنت

با اشکهای حلقه شده پای گونه هات

با دستهای حلقه شده دور گردنت

من متهم به رابطه با واژۀ توام

مظنون به دستکاری گلهای دامنت

این گرگ و میش وقت طلوع است یا غروب

در چشم های نیلی مایل به روشنت؟!


جان زتن بردی درجانی هنوز ..
دردهادادی ودرمانی هنوز..
ملک جان کردی خراب با تیغ ناز ..
اندرین ویرانه پنهانی هنوز..
هردوعالم قیمت خود گفته ی ..
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز..