بین مردم عجبا فاصله فرسنگ شده
رحم دل مرده دگر عاطفه کمرنگ شده
حال همسایه نداند بخدا همسایه
اندرون من و تو نرمی دل سنگ شده
ای "مهدی" شکوه مکن این همه از بیعاری
خلق ما خود هدف خدعه و نیرنگ شده
بسوزی ای دل سوخته بس هست مرا متوقف نکن
به حرف دروغ عشق ، مرا وادار به باور نکن
با تپش های پی در پی تنم را به لرزه در نیار
مرا گول زده دور سرت چرخانده از راه بدر نکن
من راه حقیقت را گم نکرده ام که پشیمان بشم
توهم بیا با عجله مرا به جهل قانع ام نکن
می خواهم تنها زندگی کنم با یاری که در دل توست
و می خواهم د رویاهایم سیر کنم مرا بیدار نکن
و بیا همسفر باشیم و ترک کنیم این دیار را
و از این سفرخوش باز مدار و تعلل نکن
تو دل (مهدی) هستی و اصرار بیش از حد نکن
بزار بریم این ره را بیا و خجالتم نکن
با یک وداع،قلب مراتکه پاره کرد
او رفت و آسمان مرا بی ستاره کرد
این روزها همیشه پر از بغض می شوم
بغضی که چشم های مرابدقواره کرد
در خلوتم همیشه به این فکرمیکنم:
یعنی ترا چه حادثه ای سنگ خاره کرد؟
این دختر نجیب که مغلوب چشم توست
حتی نخواستی که بدانی چه چاره کرد؟
چشمش سوال بود و در پاسخ خودش
تنها به قاب عکس عزیزش اشاره کرد
دارم به نیم بوسه برات از دهان تو
درویشم و خوشم به زکات از دهان تو
ذاتا بشر به تنگ دهان تو عاشق است
این عشق قایم است به ذات از دهان تو
در هر چه چشمه آب تنی می کنی پری
ای در زمین حیات و ممات از دهان تو
این دختران کوزه به دوشی که می رسند
می آورند آب حیات از دهان تو
در وصف تو سپید نوشتند شاعران
یعنی گرفته اند دوات از دهان تو
یک - نقطه -از دهان تو گفتیم و تا ابد
عشق است و یافته ست ثبات از دهان تو
لب باز کن که حلقه ی تحریم بشکند
بار شکر رود به هرات از دهان تو
وقتی که سال صنعت ملی ست ،باید است
شیرین عسل زند شکلات از دهان تو
این شاعران کنار تو همواره کودکند
تا می خورند -آب نبات- از دهان تو
خوب من ! بی بهانه باور کن بی تو اینجا بهار خوبی نیست
من بمانم تو رفتنی باشی؟ این که اصلا قرار خوبی نیست...
عید امسال تنگ می چسبم به تن مهربان تنهایی
بی تو تکرار می کنم با خود: دل سیاستمدار خوبی نیست
تو بخند و بخند و باز بخند! جای این اشک ها که می ریزم
خوب شد که تو زود فهمیدی گریه راه فرار خوبی نیست
قبر این مردگان خواب آلود التماسی است از سر اجبار
که خدا هفت بار فرمودند:مرگ ، گشت و گذار خوبی نیست
دست کم روز های آخر را اندکی عاشقانه تر طی کن
تا توانی دلی بدست آور! دل شکستن که کار خوبی نیست
نشسته در تب حال و هوای چشمانت
کسی که لک زده قلبش برای چشمانت
بهشت را به بها میدهند شکی نیست
نشان چشم چرانی بهای چشمانت
برای خلق چنین نقش های دل چسبی
چقدر حوصله کرده خدای چشمانت ؟
درون قاب نگاهت کشیده است انگار
دو بچه آهوی زیبا به جای چشمانت
سکوت کرده ای اما غمین و بغض آلود
به گوش می رسد اینک صدای چشمانت؟
نگاه من به تنش کرده جامه احرام
مگر قدم بزند در صفای چشمانت