میس آناهیتا ضیائی

از دست کسی ناراحت نمیشم ، فقط فاصله میگیرم ازش ... بیشتر

میس آناهیتا ضیائی
۵۷۱ پست
زن، مجرد
۱۳۶۵/۰۳/۲۷
دکترا و بالاتر
طراح نرم افزار
دین اسلام
ايران، تهران
زندگی با خانواده
گرایش سیاسی ميانه
طراحی نرم افزار ، نقاشی، مشاوره موفقیت رایگان

تصاویر اخیر

نقاشی قدیمی از عیسی مسیح ملقب به عبدالله
حدیث از امام علی ع
آنچه دلت خواست نه آن می شود،
هر چه خدا خواست همان می شود...
معرفی کتاب درد جاودانگی اثر میگل داونامونو

کتاب درد جاودانگی (سرشت سوزناک زندگی) نوشته ی میگل داونامونو نویسنده ی اسپانیایی است. این کتاب شاهکار اذعان شده ی این نویسنده است که درد و رنج انسان مدرن را بیان می کند ، زیرا او گرفتار مبارزه بین حکم عقل و خواسته های قلب خود است. این کتاب را مردی نوشته است که می خواهد بداند چرا زندگی می کند و چرا می میرد. او در این کتاب فلسفی و نیز معنوی از نیچه، شکسپیر، دون کیشوت، سانچو پانزا و ... سخن به میان می آورد تا از جاودانگی بگوید.
میگل داونامونو فیلسوفی قابل فهم است که برای گرایش های غیرفلسفی می نویسد. مقدمه ی کتاب خواننده را به خوبی با طرز تفکر زندگی این مرد بزرگ آشنا می کند.
کتاب درد جاودانگی خواننده را به فکر فرو خواهد برد و در او تمایلی مقاومت ناپذیر برای تغییر دادن اولویت های زندگی اش ایجاد خواهد کرد.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
« یکی از نمایشنامه نویسان لاتین گفته است: «من انسانم و هیچ چیز انسانی با من بیگانه نیست...
لینک
خدای من نمیدانم گاهی کجای دنیا گم ات میکنم در هیاهوی بازار … در خستگی هنگام نماز ! در وسوسه های نفس ام… نمیدانم…. اما ، گاهی تو را گم میکنم مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده به تماشای عروسکی مشغول است…! بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند…!
به کودکی ام بنگر… هرچند خودم تو را گم میکنم اما ….تو پیدایم کن…..
لینک
متن موزیک اوج آسمان با صدای محمد اصفهانی:
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
♫♪♭ امشب در سر شوری دارم ♫♪♭
♫♪♭ امشب در دل نوری دارم ♫♪♭
♫♪♭ باز امشب در اوج آسمانم ♫♪♭
♫♪♭ باشد رازی با ستارگانم ♫♪♭
♫♪♭ امشب یک سر شوق و شورم ♫♪♭
♫♪♭ از این عالم گویی دورم ♫♪♭
♫♪♭ از شادی پرگیرم که رسم به فلک ♫♪♭
♫♪♭ سرود هستی خوانم در بر حور و ملک ♫♪♭
لینک آهنگ
لینک
مهربون از دستم خسته شدی می دونم خیلی وقته ،
منو ببخش مهربون ،
میگن تاریکترین ساعات شب نزدیکترین وقت به سحر هست ،
اندکی صبر سحر نزدیک است ،
نمی دونم ریشه ی افسردگیم چیه اما ،
کلا امید و انگیزه ای برای زندگی کردن ندارم ،
همش حبسم تو خونه ، بدون هواخوری
واقعا داره بهم سخت می گذره ،
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سرآید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید ،
خداجون منتظر فرشته هات می مونم ،
ببخش بهت گیر دادم می دونم خسته شدی از دستم ،
باشه کتاب میخونم ، نقاشی می کشم
مزاحمت نمیشم میدونم خسته شدی از دستم مهربون
میترای عزیز ؛
تولدت مبارک !
از طرف خواهر آنی
دوست عزیزم میترا ،
تولدت مبارک به همراه بهترین آرزوها
از طرف خواهر آنی
خدای مهربون ،
خانواده و دوستام رو به خودت می سپارم ،
خودت مراقبشون باش ،
نمیتونم بهشون بگم با دشمنم دوست نشید ،
اما می تونم ازشون فاصله بگیرم ،
چون دوست دشمنم جزء دشمنها محسوب میشه ،
واقعا حوصله یارکشی ندارم چون میدونم مثل همیشه تنهام ،
اینقدر پشت سرم تهمت دروغ زدن که دوستی برام باقی نمونده ،
اما آدمها آزادن راهشونو دوستشونو انتخاب کنن ،
دوست مشترک ! این درد بزرگ ،
مهربون خیلی داغونم ، خیلی داغون
دقیقا حس آدمی رو دارم که در یارکشی تنها مونده ،
اما تنهایی هم میشه ادامه داد ،
تنها نیستم چون تو رو دارم مهربون ،
نمیدونم اشتباه کردم دست یاری به سمت دوستام دراز کردم یا نه ،
اما گاهی شرایط واقعا از کنترل آدم خارجه انوقته که زندگی از حالت صلح میره روی حالت جنگ ،
جنگ هم نتیجه ای جز ویرانی نداره ، کاش همه ی آدمها منطق داشتند تا می تونستیم منطقی گفتگو کنیم و نیازی به جنگ نبود ...
خدای مهربون ،
عاشقتم ، هیچوقت هیچکس جاتو تو قلبم نمی گیره
خیلی خستم مهربون ،
دلم میخواد به خواب زمستونی برم با برف سال دیگه بیدار بشم ،
واقعا خستم مهربون ،
از سر و کله زدن با آدمهای نفهم ،
واقعا خستم ، خسته ی خسته ،
اما هنوز عاشقتم ،
منو ببخش فراموشت کردم مهربون ،
هیچوقت تنهام نذار دوریتو نمیتونم تحمل کنم ...
مستند دختر جبر زندگینامه دکتر مریم میرزاخانی نابغه ریاضیات