شعر "دوست تلگرامی" از سری شعرهای خودم + کاور - 8 آبان
______________________
آهای دوست گرامی
آی رفیق از نوع تلگرامی
تویی که همش همرامی
من هستم و تو باهامی
با اینکه ازم خیلی دوری
ولی باهام خیلی جوری
حرف میزنیم همینجوری
بدون هیچ زور و مجبوری
هر روز سلام میفرستی
وُیس و کلام میفرستی
میس کال میزنی گاهی
استیکر برام میفرستی
دل خوش شده ام با تو
و هستم یاد آور حرفهاتو
یا تو با من باش یا من با تو
شدم شیفته ی آن حیاتو
____________________
@soroodehayeman تمام شعرهایی که سرودم در این کانال در تلگرام
ناصرالدین شاه سالی یک بار آش نذری می پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می یافت تا ثواب ببرد.
رجال مملکت هم برای تهیه آش جمع می شدند و هر یک کاری انجام می دادند.
خلاصه هر کس برای تملق وتقرب پیش ناصرالدین شاه مشغول کاری بود. خود شاه هم بالای ایوان می نشست و قلیان می کشید و از بالا نظاره گر کارها بود.
سر آشپزباشی ناصرالدین شاه در پایان کار دستور می داد به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده می شد و او می بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد
کسانی را که خیلی می خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می ریختند.
واضح است آنکه کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می شد کمتر ضرر می کرد و آن که مثلا یک قدح بزرگ آش که یک وجب روغن رویش ریخته شده دریافت می کرد حسابی بدبخت می شد.
به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی با یکی از اعیان یا وزرا دعوایش می شد به او می گفت بسیار خوب بهت حالی می کنم دنیا دست کیه... آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد.
بچه های امروزی رو نمیتونم درک کنم:
بهش آدامس موزی میدم ناز میکنه میگه این آدامسا بو میدن و بدمزه ن نمیخورم!
زمان ما آدامس موزی خدایی میکرد
ما اول کاغذشو نیم ساعت لیس میزدیم بعد میرفتیم سراغه خودش!!!
Lєgєηɗ
قربون شما ان شاء الله که استفاده ببرید - همه ببرند خدا کنه
یخ فروش جهنم../.
ایشالله عزیزی مشتی