وقتی طوفان تمام شد، یادت نمی آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت مطمئن نیستی، که طوفان واقعاً تمام شده باشد.
اما یک چیز مسلم است: وقتی از طوفان بیرون آمدی، دیگر آنی نیستی، که قدم به درون طوفان گذاشت…
از تيمور لنگ سؤال کردند كه چگونه امنيتی در كشور پهناور خود ايجاد نمودی كه وقتی زنی با طبقی از جواهرات طول كشور را طی میكند كسی به او تعرضی نکرده و جسارتی نمیكند؟
در جواب جملهی كوتاه ولی باتأملی میگويد:
در هر شهری که دزدی ديدم گردن داروغه را زدم.
چون یا دزد و داروغه همدست بودهاند یا داروغه در خواب...