تاحالا شده کسیو انقدر دوست داشته باشی که با خودت بگی کاش هیچوقت نمیشناختمش؟اینجوری که همه‌چی بینتون خیلی خوبه ها،اما همش اون ترس از دست دادنه هروز مثه خوره میوفته به جونت و نمیتونی از خودت دورش کنی، اونجاست که با خودت میگی کاش اصلا نمیشناختمش، کاش نمیدونستم دوست داشتن چه شکلیه، کاش این حس خوبه‌رو لمسش نمیکردم، نمیفهمیدمش، کاش فکر می‌کردم وجود نداره، می‌دونی چی میگم؟زندگی برای کسی که مادرزاد نابیناست آسون تره تا اون که تو چندسالگی کور میشه...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر