هـر وعـده که دادنـد به مـا، باد هـوا بـود
هر نکتـه که گفتنــد، غلـط بـود و ریـا بود

چـوپـانـی ایـن گله به گـرگان بسـپـردنـد
این شیوه و این قاعده ها، رسم کجا بود ؟

رندان به چپاول، سر این سفره نشستند
اینـها همـه از غـفـلت و بیـحـالی مـا بـود

خـوردنـد و شکستند و دریـدنـد و تکاندنـد
هـر چیـز در ایـن خانـۀ بـی بـرگ و نوا بود

گـفـتـنـد چـنـیــنـیـم و چـنـانـیــم، دریـغــا
ایـنـهــا هـمـه لالایـیِ خـوابـانـدن مـا بـود

ای کـاش در دیــزی مـا بـاز نـمـی مــانــد
یا کاش که در گربه، کمی شرم و حیا بود

ایرج میرزا

پسند

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.