من از سی و دو ساله بودنم حظ می‌کنم. بعد از
سی سالگی‌ام را همچون شرابی خوش طعم می‌نوشم.
سی و چند سالگی زیباست،
سی و یک سالگی هم و سی دو سالگی، سی و سه، سی و چهار و پنج همه زیبا هستند.
آدمی در این دوره احساس آزادی می‌کند و از آنجا که اضطراب انتظار تمام شده و غم سراشیبی آغاز نشده است، سرکش می‌شود.
احساس روشنی کرده و حس می‌کنیم فکرمان کار می‌کند. اگر مذهبی هستیم، دیگر مذهبی هستیم.
اگر به خدا بی اعتقاد باشیم، دیگر بی اعتقادیم.
اگر شک داریم، بدون خجالت و با خیال راحت شک داریم.
از اینکه مورد تمسخر جوان‌ها قرار بگیریم نمی‌ترسیم، چون هنوز جوانیم و از سرزنش بزرگتر‌ها واهمه نداریم جون دیگر بزرگیم.
از گناه نمی‌هراسیم، چون آن را یک نوع دیدگاه می‌دانیم و از اطاعت کردن نمی‌ترسیم، چون مطیع بودن را احمقانه می‌دانیم. می‌دانیم دوست داشتن عیب نیست و اگر قرار است عاشق شویم، عاشق می‌شویم و اگر قرار است جدا شویم، جدایی را می‌پذیریم. دیگر قرار نیست به معلم و مدرسه یا هیچ کس دیگر حساب پس بدهیم.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.