گر تن بدهی دل ندهی کار خراب است
چون خوردن نوشابه که در جام شراب است

گر دل بدهی تن ندهی باز خراب است
اینبار نه جام است و نه نوشابه، سراب است

تن را بدهی دل ندهی فرق ندارد
یک آیه بخوانند گناه تو ثواب است

صیاد درین دشت مصیبت‌زده کور است
هر مرغ به دامش برسد، نام، کباب است

اینجا کسی از مرگ بشر ترس ندارد
ترس از شب قبرست و سوال است و جواب است

ای کاش که دلقک شده بودم و نه شاعر
در کشور من ارزش انسان به نقاب است

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر