آهوی توام بره ای بی صبر و قرارم
تا کی بنشینم تو بیایی ب شکارم
تا کی بنشینم برسی چای بنوشیم
یک عالمه گلدان لب ایوان بگذارم
لب های تو خوب است
نفس های تو خوب است
عطر تو ک هر وقت میآیی ب کنارم
جایی بده در زندگی ات جان و تنم را
یا راه نشانم بده تا جان بسپارم
من ماهی ام و عشق تو دریای عمیقی ست
هرسو بروم باز ب موج تو دچارم … …
غرقم کن و صیدم کن و بر خاک رها کن
من ماهی ام و حوصله ی تنگ ندارم

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر